lovely-boy

ترجیح میدهم حقیقتی مرا آزار دهد،تا اینکه دروغی آرامم کند!

lovely-boy

ترجیح میدهم حقیقتی مرا آزار دهد،تا اینکه دروغی آرامم کند!

تنهایی دوستت دارم تنهام نذار

 

تنهایی دوستت دارم تنهام نذار

 

از این سخت تر نمی شه دوری ما

شکسته تر نمی شه قلب خسته م

کجایی کجایی نذار تنها بمونم

نمی خوام نمی خوام از این دوری بخونم

چرا چشماتو بستی

بریدی دل بریدی

چرا اشکای سردم رو ندیدی

چرا ساده گذشتی

گذشتی از من و ما

چرا به این همه تلخی رسیدی

سلام

سلام به عشقی که رفت و پشت سرش رو هم نگاه نکرد

عشقی که قلب منو ربود و فکر نکرد وقتی بره چی به سر من میاد

همیشه فکر می کردم اونی رو دارم که همیشه می خواستم

دلم تنگ شده

داغون شدم

همش می گم ایراد نداره فراموشش می کنم همونطور که اون این کار رو کرد

اما نمی شه

این دل بی صاحبم اذیتم می کنه

هرجا می رم خاطره دارم

به هرچی فکر می کنم یادش می افتم

یعنی الان داره چیکار می کنه

به یکی از من بهتر دل بسته

خوش باشه هرجا هست

من می خوام که سلامت و شاد باشه

هرجا که هست

یعنی خدا منو می بینه

یعنی جواب من چی می تونه باشه

اصلا نمی دونم چرا اینجا دارم می نویسم

اما بریدم دیگه

دیگه از بس ریختم تو خودم کم آوردم

به زور جلوی خودم رو می گیرم

لاغر شدم چقد

ضعیف شدم چقد

آخیش

این منم؟

من اینطوری نبودم

چم شده؟

هر شب

هر روز

هر ساعت

منتظرم

شاید بشه

شاید دری باز شه

شاید خدا کاری کنه

نمی دونم

نباید خیلی اصرار کنم

شاید خدا نخواسته

هر چی اون بخواد و صلاحم باشه رو می خوام

هرکی اینا رو می خونه واسم دعا کنه

به خدا جای دوری نمی ره

واسه یه خسته دل

واسه یه شکسته دل

واسه یه مرغ عشق تنها

تنها

چقد غریبه شده بودم با این کلمه تو این مدت

اما حالا دوباره شده همدم بی کسیام

تنهایی دوستت دارم تنهام نذار

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد